تاریخ پیش رو

تاریخ پیش رو

گاهی برای درک این نکته که چرا در وضعیت کنونی قرار داریم، نیاز است به گذشته نگاهی داشته باشیم. گذشته نه برای حسرت خوردن است و نه برای فخر فروختن، که خوب می دانیم آن چه رفت و آن چه گذشت دیگر رفته است. نه حسرت خوردن چیزی را به ما برمی گرداند و نه فخر به گذشته، چیزی را در زندگی انسانها عوض می کند و چیزی بر داشته های کنونی می افزاید.
آن چه گذشته و برما رفته است، برای پشت سر انداختن نیست. نیاز است گاه، تاریخ را پیش رو بگذاریم. زمان های اندوه بار زخم خوردن و از پای افتادن را ببینیم. علت ها رابر مبنای آن چه اسناد نشان می دهند بررسی کنیم.
گذشته، راه طی شده را به ما نشان می دهد. بررسی ریشه های حوادث و وقایع با نگاهی روشن از نور خرد، بدون تعصب های نابه جا، کمک می کند برای اکنون خود تصمیم های بهتری بگیریم و حال و آینده ی بهتری را رقم بزنیم. این اصلی است که هم در زندگی افراد صادق است و هم بر سرنوشت ملت ها حاکم است.
برای ملتی که از کتاب مقدس خود آموخته اند که «ان الله لایغیر ما بقوم الا ما بانفسهم» این باور حتی یک لحظه نباید فراموش شود که انسان ها – ملت ها، در تعیین سرنوشت خود نقش اساسی دارند. عوامل بیرونی را نمی توان نادیده گرفت. اما عامل مهم از پای افتادن ها و در محاق فرو رفتن ها از درون است.
شاید برای ملت مسلمان، پایان ماه صفر، پایان یک دوره ی عزاداری در یادآوری اتفاقات تلخ تاریخ بشریت ، فرصت خوبی برای یادآوری نکته ای دیگر هم باشد. دعاها، توسل ها، و اشک ها اگر در نقطه ی شروع اراده قرار نگیرند، راهی به جلو باز نمی کنند. مهم است که فراموش نکنیم اولیاء دین، هدایت گرانی به سوی سعادتند، نه فقط از طریق دعاها. بیش از هرچیز، عمل و رفتار این بزرگان است که اگر مورد توجه قرار گیرد، آن گاه دعاها به بار می نشینند.
اگر رستگاری تنها با دعا و اشک ریختن قابل حصول بود، زندگی پیشوایان دین و رفتارشان نیزدر همین موضوع منحصر می شد حال آن که صحنه ی زندگی این بزرگان به پیروی از پیامبر و قرآن، تلاش در راه بهبود وضع جامعه ، آرامش دیگران و مبارزه با بی عدالتی است و در شرایط مناسب پرداختن به علوم طبیعی نیز مورد توجه بوده است.
پس با چنین باوری تاریخ را پیش رو می گذاریم. تاریخ را پادشاهان و حاکمان نساخته اند. تاریخ زاده ی اراده ی مردمان است. هرگاه که به هم پیوستند و اراده ای محکم، رشته های این پیوند بود، پیش رفتند و در همه ی زمینه ها پیش رفتند.
هرگاه که اراده ها سست شدند، که وقوع این پدیده با لذت طلبی ها وتجمل گرایی های زیاده از حد و غرق شدن در خوشی ها، نسبتی نزدیک داشته است، آن گاه عوامل بیرونی امکان ظهور یافتند و زمینه ی شکست فراهم آمد و تمدن و فرهنگ از درخشش افتاد.
یکی از اوج های تمدن ایران، در زمان خاندان بویه اتفاق افتاد و جنبشی همه جانبه علوم و هنر و ادب را فراگرفت.
«قرون چهارم و پنجم به ویژه دوران حکومت آل بویه عصر درخشش تمدن اسلامی و گسترش فرهنگ و علوم عقلی و نقلی است. اگرچه در گذشته نیز این جنبش در شکل های محدود تری آغاز شده بود، در این دوران درسایه ی تشویق و اهمیت دادن امیران بویه ای و وزیران انان رونق به سزایی یافت.
مردم و به ویژه علما به علوم اسلامی عنایت خاصی کردند. رجال درباری و هم مجلسی های آنان علاوه بر مسائل نقلی به علوم عقلی از جمله علوم فلسفی، کلامی، نجوم، و ریاضیات نیز روی آوردند و آن را شکوفا کردند.
در ادب نهضتی به وجود آمد که سابقه نداشت. زیرا تا قرن چهارم ادب عربی گرفتار نوعی محافظه کاری بود. هیچ کس جرأت نمی کرد پا از دائره قدما فراتر نهد و جمله ی معروف «ما ترک الاول للآخر شیئا»،(گذشتگان چیزی برای آیندگان باقی نگذاشتند)را نصب العین خود قرار می دادند.
اما این مسئله به همت ادبای این عصر و از جمله ابن فارسی همدانی منتقد معروف عصر عضدالدوله شکسته شد و آثار بدیع تر و لطیف تری به وجود آمد.»(فدایی عراقی،۱۳۸۳: ۸۷-۸۶)

تصویر بالا: بازار وکیل شیراز اساسا از آثار ساخته شده در دوران آل بویه است.

ادامه دارد…

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *